English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1352 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crab U به پهلو حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slides U حرکت از پهلو
slide U حرکت از پهلو
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
line abreast کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
side by side columns U ستونهای پهلو به پهلو
collateral U پهلو به پهلو متوازی
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
abreast U پهلو به پهلو
flanked U پهلو
hand U پهلو
yoko U پهلو
laterally U از پهلو
flank U پهلو
sideways U از پهلو
one-sided U یک پهلو
by U از پهلو
three sided U سه پهلو
sides U پهلو
side U پهلو
broadsides U به پهلو
broadside U به پهلو
triangles U سه پهلو سه بر
triangle U سه پهلو سه بر
two edged U دو پهلو
along side U در پهلو
flanking U پهلو
two-edged U دو پهلو
handing U پهلو
side arm U از پهلو
sidling U از پهلو
ship side U پهلو
nip and tuck U پهلو به پهلو
hexagon U شش پهلو
decagon U ده پهلو
side by side U پهلو به پهلو
side view U از پهلو
one sided U یک پهلو
sidewards U از پهلو
sexangle U شش پهلو
sideward U از پهلو
hexagons U شش پهلو
sideling U از پهلو
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
pentangular U پنج پهلو
pulmonitis U سینه پهلو
quindec agon U پانزده پهلو
side U پهلو کناره
quinquelat eral U پنج پهلو
double entendre U حرف دو پهلو
sides U پهلو کناره
equilateral U دو پهلو برابر
peripeneumony U سینه پهلو
polygons U بسیار پهلو
prevarication U حرف دو پهلو
double talk U جمله دو پهلو
heptagonal U هفت پهلو
polygon U بسیار پهلو
transfer U پهلو- رفت
transferring U پهلو- رفت
pitch diameter U قطر پهلو
transfers U پهلو- رفت
pentagon U پنج پهلو
pentagons U پنج پهلو
many-sided U چند پهلو
many sided U چند پهلو
it has sides U سه پهلو دارد
yoko geri U ضربه به پهلو
lateral flexion U خم شدن به پهلو
multilateral U چند پهلو
pneumonia U سینه پهلو
sidestroke U شنای پهلو
slab sided U پهن پهلو
list U یک پهلو شدن
scalene U نابرابر پهلو
multivocal U چند پهلو
skids U به پهلو سریدن
octangular U هشت پهلو
skid U به پهلو سریدن
skidded U به پهلو سریدن
skidding U به پهلو سریدن
side blown converter U مبدل پهلو دم
goosewing U دو پهلو بادبان
along side U پهلو به پهلوی
polygonal U بسیار پهلو
sideway U فرعی از پهلو
double entendres U حرف دو پهلو
octagon U هشت پهلو
broadsides U ناو به پهلو
septilateral U هفت پهلو
broadside U ناو به پهلو
sideswipe U پهلو زدن به
sideswipes U پهلو زدن به
octagons U هشت پهلو
double-entendres U حرف دو پهلو
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
equivocal U دارای ابهام دو پهلو
sidewinder U ضربت سنگین از پهلو
sidestep U صعود پلهای از پهلو
equilateral triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
equiangular triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
sidesteps U صعود پلهای از پهلو
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
sidestepped U صعود پلهای از پهلو
palter U دو پهلو سخن گفتن
sidestepping U صعود پلهای از پهلو
pneumococcus U میکرب سینه پهلو
To sleep on ones side. U روی پهلو خوابیدن
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
yoma tsuki U ضربه با دو دست به پهلو
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
To dock . To berth. U پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
scissor kick U پای قیچی در شنای پهلو
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
scotch verdict U حکم غیرقطعی ودو پهلو
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
waggle U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
move U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
moves U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
pleuropneumonia U ذات الجنب توام با سینه پهلو
lugs U سنگین حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1مرض سینه وبغل
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com